آدما یادشون میره آغاز عشق از شروع با هم بودن نیست
بلکه برعکس
عشق زادهی تمناست
تمنای دل
وقتی که نمیتونی داشته باشیش و نفست بند میاد از اینکه هی تصور میکنی داریش کنارت
تو آغوشت ,خیس از بوسههای مدام
اما از رویا به حقیقت که میرسی میبینی نداریش
یا شاید حتی بی خبره از حس دوست داشتنت
بدترش رو بگم
حتی میفهمه و بیتفاوته
ولی اگه فکر کردی میگذری تا آروم بشی شک نکن عاشق نبودی
رفیق
عاشق که نمیگذره
شاید بره پی اسمهای دیگه
آدمهای دیگه
به خیال اهلی کردن دلش به جای دیگه
اما تهش که نمیشه
اگه از من میپرسی عاشق بود اما اینقدر دل داد که تن داد؟!
جواب من اینه
که غلطه رفیق
تن دادن از پی دل دادن نیست
شاید تن داد که شاید بتونه دل هم بده
حتی هزار بار
نگو شد
عاشق نشدی رفیق
قضاوت نکن
کسی از درد یه اسم ، یه تصویر
وقتی میبینه اونکه عاشقشه تو هوای دیگه و جای دیگه و آدم دیگهست فکر میکنه باید بره
دلش که نمیتونه آروم بشه
تو تاییدش نکن
اما خدا هم نباش
پر واضحه که خیلیها شاید طور دیگه باشن
به قول تو هر عاشقی که تن نمیسپاره
من میگم تو نمیدونی عشق چیه رفیق
تن داد و تو فهمیدی
اونکه کنارت میاد بعدها تن نداده؟
اگه فقط تو نفهمیده باشی کافیه؟
معیار درست و غلط فهم توئه؟
خودت چند آغوش به تنت کشیدی؟
میگی آره اما فریب در کار نبود
من میگم هوس که بود.
عشق هوس نیست دوست من
ننویس برام که عاشقش بودی و اون تو آغوشهای دیگه میغلطه
تلخه اما بزار برات بگم
عاشق میتونه تو آغوش عشقش نباشه و گناه هم نباشه
اما عاشق نمیتونه از کسی که دوست داشتنش رو باور نکرده توقع موندن و پذیرفتن داشته باشه
این عشق نیست
توهمه
غروره
منفعته
عشق گاهی چیزی جز صبر نیست
حتی صبر تا مرگ
زیادن کسانی که با کسی هستن اما در یادشون یه اسم ، یه تصویر و یه خاطر دیگهست
اینها خیانتکار نیستن
اینها فقط عاشقهایی جدا ماندهان که برای زندگی با قوانین عرف تصمیم به صلح گرفتن تا نفس بکشن
میگی این غلط در غلطه و عین هرج و مرجه
من میگم تعریف نظم چیه؟
ریاضی ثابت میکنه خود بینظمیها از یه نظمی پدید اومده و یا به نظمی منجر میشه
دنبال تعریف درست واژهها نباش
آنطور که همه میگن به درد نمیخوره
عشق ذات مقدس و زیباییه
دوست داشتن شعار نیست
فرق هست بین غرور و خودخواهی
اگه نگفتی عاشقشی که غرورت نشکنه تو عاشق نیستی
اگه گفتی و حاصل نداشت ، اگه برنجی از عشقت ، تو عاشق نیستی
نامهات رو خوندم دوست من
تو فقط میخواستی تنها نباشی
دل دادی
صبر نکردی
تن سپردی به خیال اینکه فریبکار نیستی
اما هوس انتخاب عاشق نیست
تو عاشق نیستی دوست من.
به نام خدا
مجتبی نورشمسی
متولد1373در یکی از روستاهای شهرستان رامسر به دنیا آمد.
از سن 5سالگی به تشویق خانواده به ورزش روی آورده و تا کنون موفق به کسب قهرمانی در عرصه ی کشوری و ملی برای شهرستان رامسر از جمله حضور در تیم ملی مبارزات آزاد ایران و قهرمانی در مسابقات بین المللی گرجستان و حضور در تیم ملی به عنوان بازیکن و قهرمانی تیمی در مسابقات جهانی چین,همچنین انتخاب به عنوان یکی از پرافتخارترین ورزشکاران شهرستان رامسر و دریافت جایزه ی جوان توانمند شهرستان از طرف مشاور معاون رئیس جمهور در همایش تجلیل از جوانان توانمند شهرستان رامسر شده است.
شروع فعالیت های هنری او را میتوان با نوشتن دلنوشته های عاشقانه یکی دانست.
حادثه.نارفیق.به نام آرزو.طلسمو بغض عشق داستان های واقعی و عاشقانه ای هستن که تا کنون موفق به نوشتن آن ها شده و به زودی برای چاپ آن ها توسط ناشرین اقدام خواهد شد.
.دریافت لوح های تقدیر از چندین سایت معتبر رمان نویسی از دستاورد هنری وی میباشد.
صفحه ی شخصی وی در اینستاگرام با حدود 24 هزار دنبال کننده شاهد اجراهای زنده ی موسیقی پاپ وی نیز میباشد و شاید به زودی به عرصه ی خوانندگی هم روی بیاورد.
" />
طلسم داستان واقعی از گوشه های پنهان و آشکار از عرفان نوظهور عرفان حلقه و بر اساس یک داستان کاملا واقعی است.
مجتبی نورشمسی:با افتخار بچه روستایی ام.
هرچیزی که در رمان هایم وجود دارد عین حقیقت است.
مجتبی نورشمسی» چند سال است در نویسندگی مشغول فعالیت است و مخاطبین زیادی هم دارد. او پس از این سالها که آثار زیادی منتشر کرده با توجه به بازخوردهایی که از رمان حادثه » گرفته، موفق به تایپ آثاری مانند((نارفیق))((به نام آرزو))و((طلسم))شده است با او که آثاری احساسی دارد و عناوین و افتخارات ورزشی زیاد و همچنین صدای زیبایی هم داردهمکلام شدیم و درباره فراز و نشیبهای مسیری که طی کرده و برنامه هایی که دارد حرف زدیم.
درباره این سایت